icon-sign ورود / ثبت نام
journal icon
مجله ماشین جنگ اشرافی های اسپرت پوش،مرسدس ،پورشه و آلپینا

جنگ اشرافی های اسپرت پوش،مرسدس ،پورشه و آلپینا

comments 0 1399/2/24

سوپر سدان ها مناسب افرادی هستند که هم یک خودروهای بزرگ با ویژگی های سدان های چهار درب را نیاز دارند و هم علاقه ای زیادی به خودروهای اسپرت دارند. اینجا بود که فلسفه سوپر سدان های بوجود آمد.

مرسدس AMG GT 4 با هدف ترکیب عملکرد یک خودروی اسپرت با راحتی یک سدان به بازار آمده و دهد ادعا می‌کند می‌تواند این کار را بهتر از رقبا انجام ؛ اما زمانی که پورشه پانامرا توربو S E-Hybrid و آلپینا B5 در میدان حضور داشته باشند این کار هرگز آسان نخواهد بود. پس در ادامه این سه سوپرسدان آلمانی را به نبرد دعوت می‌کنیم تا ببینیم آیا مرسدس در عملی کردن ادعای خود موفق هست یا نه.

مرسدس AMG GT63 S

مرسدس AMG GT63 S

چرا در این رقابت حضور یافته؟

چون از لحاظ کلاس و موقعیت گیج‌کننده‌ترین خودروی بازار است. بخشی از این ماشین یک ماسل کار، بخشی یک سدان لوکس و بخشی یک گرند تورر شیک است اما حتی اگر مأموریتش کاملاً مشخص نباشد، مطمئناً خودروی بسیار جذابی است.

کدام نسخه در رقابت حضور دارد؟

بالاترین نسخهٔ این ماشین یعنی AMG GT63 S پای به این میدان گذاشته که به یک نیروگاه 4 لیتری V8 توئین توربو با 640 اسب بخار قدرت مجهز است. نسخهٔ معمولی GT63 هم با همین پیشرانه اما با 585 اسب بخار قدرت ارائه می‌شود درحالی‌که نسخه‌های ارزان‌تری شامل GT43 و GT53 هم با پیشرانه‌های شش سیلندر خطی و سستم هیبریدی خفیف هم در بازار وجود دارند.

چه ویژگی‌هایی دارد؟

سیستم فرمان گیری چهارچرخ، سیستم تعلیق بادی تطبیقی مداوم، گیربکس نُه سرعتهٔ اتوماتیک، سامانهٔ چهارچرخ محرک با حالت دریفت دیفرانسیل عقب و قفل الکترونیکی دیفرانسیل عقب

هرچند AMG GT 4 در نام نسخه‌ای مشتق شده از کوپهٔ دونفرهٔ AMG GT محسوب می‌شود اما درواقع با آن متفاوت است زیرا درحالی‌که AMG GT دونفره از معماری شاسی آلومینیومی مدل SLS سال 2010 استفاده می‌کند، GT 4 روی پلت‌فرم جدیدتر و تطبیق‌پذیرتر اما سنگین‌تر مرسدس ساخته شده که با بسیاری از محصولات سواری دیفرانسیل عقب این شرکت مثل E کلاس و CLS مشترک است؛ بنابراین GT 4 بیشترین ارتباط را با CLS دارد. قوی‌ترین نسخهٔ این خودرو در این نسل مدل CLS55 با پیشرانهٔ شش سیلندر خطی هیبریدی خفیف است و از نسخهٔ هشت سیلندر CLS63 نسل قبلی خبری نیست زیرا در این صورت CLS63 بسیار به GT63 نزدیک می‌شد و مرسدس از فاصله‌های میکروسکوپی در سبد محصولات خود متنفر است؛ بنابراین، GT 4 نه یک AMG GT کشیده است و نه نسخهٔ اصلاح‌شدهٔ CLS هرچند که در ظاهر کمی شبیه به اولی است و با دومی هم زیرساخت یکسانی دارد.


این ماشین درواقع خودرویی پنج‌در (به خاطر درب صندوق هاچ‌بک مانند) است نه چهاردر اما هرچه باشد به همان قلمروی خودروهای خانوادگی پرسرعت و سطح بالایی وارد شده که پورشه پانامرا، آئودی RS7 و ب‌ام‌و M8 گرن کوپه در آن حضور دارند. موقعیت راننده در GT 4 نیز بیشتر شبیه یک سدان است تا یک GT کم‌ارتفاع که این باعث می‌شود در دید رو به بیرون فاقد احساس اسپرتی باشد. در کابین این ماشین راننده مقابل طرح آشنای مرسدس یعنی دو صفحه‌نمایش بسیار بزرگ مینشیند که بالای دریچه‌های تهویه با طرحی مشابه توربین جای گرفته است. این دریچه‌ها به چراغ‌های LED یکپارچه‌ای مجهز هستند که با افزایش درجه حرارت تهویه از آبی به قرمز تغییر رنگ می‌دهند. نورپردازی داخلی خودرو نیز کابین را مثل صخره‌های مرجانی در شب روشن می‌کند و 64 رنگ مختلف برای آن قابل انتخاب است. صفحه‌نمایش‌ها هم از طریق پد لمسی روی کنسول مرکزی و غربیلک فرمان قابل‌کنترل هستند اما در چند ساعت اول راننده بر رابط کاربری خودرو تسلط پیدا نمی‌کند.

 

از سوی دیگر، هندلینگ GT63 S باعث می‌شود راننده فوراً احساس راحتی کند. هرچند این کوپهٔ چهاردر بیش از پنج متر طول دارد اما کوچک‌تر از این احساس می‌شود که این موضوع تا حدودی به خاطر سیستم فرمان گیری چهارچرخ است که به پیچیدن در پیچ‌های تنگ کمک می‌کند. GT63 S به سامانهٔ چهارچرخ محرک مجهز است اما برای کسانی که ترجیح می‌دهند رانندگی هیجان‌انگیزتری داشته باشند، در اینجا هم همان حالت دریفت سدان E63 وجود دارد که کل نیرو را فقط به چرخ‌های عقب منتقل و کنترل کشش را غیرفعال می‌کند. در یکی از پره‌های غربیلک فرمان GT63 S نیز انتخاب‌گری برای انتخاب حالات رانندگی مختلف تعبیه شده است. با هر کلیک، گرافیک دیجیتالی این کنترلر دایره‌ای تغییر می‌کند. به‌عنوان‌مثال، حرف C در اینجا به معنای حالت راحت و پرچم شطرنجی به معنای حالت مسابقه است. علاوه بر این، گزینه‌هایی هم در صفحه‌نمایش خودرو تعبیه شده تا بتوان مداخلات الکترونیکی را از حالت پایه تا پیشرفته تنظیم کرده و حالاتی مثل Pro و Master را انتخاب کرد.


هر ترکیبی از این تنظیمات، تعامل بین سیستم تعلیق، سامانهٔ چهارچرخ محرک، دیفرانسیل الکترونیکی عقب و سیستم فرمان گیری چهارچرخ را تغییر می‌دهد. با صرف کمی وقت در انتخاب تنظیمات مختلف، وسعت استعدادهای GT63 S مشخص می‌شود. در بالاترین سطح حالت‌های رانندگی، کنترل بدنه و پاسخ فرمان خودرو فوق‌العاده خواهد بود که این سطح از دقت در کنترل و هدایت خودرویی دو تنی بسیار چشمگیر است. این در حالی است که فرمان پانامرا پاسخگویی سریع مرسدس را ندارد اما از دقت یکسانی برخوردار بوده و بازخورد طبیعی‌تری دارد. فرمان الکترومکانیکی آلپینا هم کمترین احساس را در بین این سه خودرو نشان می‌دهد. علیرغم سقف کوپه مانند، در صندلی‌های عقب GT 4 فضای سر کافی برای افرادی با قدی بیش از 1.80 متر هم وجود دارد زیرا این ماشین حدود 15 سانتی‌متر ارتفاع بیشتری نسبت به GT دودر دارد. هرچند در سینهٔ GT63 S همان موتور 4 لیتری V8 توئین توربوی آشنای مرسدس قرار دارد اما در اینجا شاهد قوی‌ترین نسخهٔ این موتور هستیم که 900 نیوتن متر گشتاور را از دور 2500 rpm ارائه می‌کند. به همین دلیل این کوپهٔ چهاردر سریع‌تر از چیزی احساس می‌شود که اعداد روی کاغذ نشان می‌دهند. حتی وزن سنگین خودرو نیز نمی‌تواند مانعی بر سر راه شتاب بی‌امان آن باشد.

آلپینا B5

آلپینا B5

چرا در این رقابت حضور یافته؟

آلپینا B5 که یکی از بهترین خودروهای چهاردر روی کرهٔ زمین محسوب می‌شود، معیاری برای راحتی و درعین‌حال سرعت بالا است؛ اما چرا بجای B5 ب‌ام‌و M5 در این رقابت حضور نیافته؟ چون مرسدس E63 رقیب طبیعی‌تری نسبت به AMG GT63 برای M5 است و آلپینا خلق‌وخوی متفاوتی دارد. علاوه بر این، B5 شخصیت گرن توریزمویی بیشتری نسبت به M5 دارد و مغلوب کردن آن کار هر خودرویی نیست.

کدام نسخه در رقابت حضور دارد؟

نسخهٔ سدان B5 در این جمع حضور یافته اما این ماشین نسخهٔ استیشن هم دارد که یکی از مدعیان قدرتمند عنوان بهترین استیشن دنیا است. این در حالی است که ب‌ام‌و نسخهٔ استیشن M5 را ارائه نمی‌کند. همچنین B5 یک برادر دیزلی هم بنام D5 دارد که به پیشرانهٔ 3 لیتری شش سیلندر خطی مجهز است. آلپینا سالانه حدود 1800 دستگاه خودرو در کل جهان به فروش می‌رساند و بنابراین کمیابی هم بخشی از جذابیت آن به‌حساب می‌آید.

چه ویژگی‌هایی دارد؟

سامانهٔ چهارچرخ محرک متغیر، سیستم فرمان گیری چهارچرخ، کنترل فعال آنتی‌رول، کمک‌فنرهای تطبیقی با حالات کامفورت پلاس آلپینا و جناق پایینی سفارشی سیستم تعلیق.

با فشردن پدال گاز B5، ناگهان خودروی به سمت جلو شلیک و پشت راننده در صندلی چرمی فرو می‌رود. جهان از پیش نگاه او به‌سرعت عبور می‌کند و همه‌چیز مبهم است. شاید بتوان این احساس را با چیزی که فضانوردان هنگام بلند شدن از زمین حس می‌کنند تشبیه کرد. از نظر ذهنی، آلپینا حتی از دو خودروی دیگر این رقابت هم سریع‌تر احساس می‌شود که این شاید به دلیل تضاد ذاتی آن باشد زیرا درحالی‌که سرنشینان در آسایش و آرامش بی‌نظیری قرار دارند، یک‌لحظه بعد احساس می‌کنند در حال تلاش برای ثبت رکورد سرعت زمینی هستند! این تضاد فوق‌العاده‌ای است. باز تنظیم ب‌ام‌و سری 5 توسط آلپینا عملکردی قابل‌مقایسه با M5 دارد اما از لحاظ شخصیتی بسیار باهم متفاوت هستند زیرا B5 بیشتر برای راحتی تنظیم شده تا چابکی. هرچند این خودرو روی کمک‌فنرهای سفت‌تری نسبت به سری 5 قرار گرفته اما کیفیت سواری بشدت نرم و روانی دارد.


آلپینا تنظیمات خاص خود را روی کمک‌فنرهای تطبیقی الکترونیکی B5 اعمال کرده که حتی در سفت‌ترین حالت یعنی اسپرت پلاس هم لرزش و تکانی ندارد و این کاملاً منطبق بر روح B5 است. آلپینا همچنین یک حالت اختصاصی بنام کامفورت پلاس را هم توسعه داده و به حالات سری 5 اضافه کرده که بسیار خوشایند است. درنتیجه، B5 پاسخ فوری و چابکی در تغییر جهت‌های M5 را ندارد اما دست‌وپا چلفتی هم نیست. همچنین برخلاف M5، به‌منظور افزایش پایداری در سرعت‌های بالا و مانور پذیری بهتر در سرعت‌های پایین، B5 به فرمان گیری چرخ‌های عقب هم مجهز شده است. آلپینا ظرف 11.4 ثانیه از صفر به سرعت 200 کیلومتر بر ساعت می‌رسد و اگر فضای کافی داشته باشد می‌تواند به حداکثر سرعت 330 کیلومتر بر ساعت هم برسد. هردوی این اعداد برای یک سدان لوکس با ماساژور صندلی و گرم‌کن غربیلک فرمان کاملاً باورنکردنی هستند.

تمام چسبندگی B5 از لاستیک‌های سفارشی پیرلی P-Zeroes حاصل می‌شود که رینگ‌های 20 اینچی کلاسیک چند پرهٔ آلپینا را پوشانده‌اند. سدان آلپینا در داخل کمترین حس و حال ماجراجویی را در این جمع دارد اما درعین‌حال آرامش‌بخش‌ترین و کلاسیک‌تر فضا را ارائه می‌کند. پوستهٔ آلپینا برای صفحه آمپر دیجیتالی، آمپرها را به رنگ آبی درآورده و طراحی آن‌ها با توجه به حالت رانندگی تغییر می‌کند. موقعیت رانندگی B5 نسبت به AMG برتری دارد و صندلی‌ها که با چرم نرم و گران‌قیمت پوشیده شده‌اند، کاملاً راحت هستند. تحویل نیروی پیشرانهٔ 4.4 لیتری V8 توئین توربوی B5 به همان اندازهٔ تعلیق آن روان است. این موتور 608 اسب بخار قدرت و 800 نیوتن متر گشتاور تولید می‌کند که برخلاف M5، این نیرو همواره به هر چهارچرخ منتقل می‌شود و نمی‌توان آن‌را در حالت محرک عقب قرار داد. درمجموع، ممکن است M5 در پیست سریع‌تر باشد و AMG تجربهٔ رانندگی هیجان‌انگیزتری را ارائه کند اما راحتی B5 در مسافت‌های طولانی و ارزش کمیابی آن باعث جذابیت آن شده است.

پورشه پانامرا توربو S E-Hybrid

پورشه پانامرا توربو S E-Hybrid

چرا در این رقابت حضور یافته؟

این کوپهٔ چهاردر جذاب (پنج‌در با احتساب درب صندوق) مثل AMG از پیشرانهٔ V8 توربو، هندلینگ مسحورکننده و سقف شیب‌دار برخوردار بوده و معیار این کلاس محسوب می‌شود.

کدام نسخه در رقابت حضور دارد؟

پانامرا خانوادهٔ گسترده‌ای دارد که از پانامرا 4 شش سیلندر شروع می‌شود و سپس با پانامرا 4S سریع‌تر، پانامرا GTS هشت سیلندر راننده محور و پانامرا توربوی فوق‌سریع ادامه میابد. نسخه‌های هیبریدی هم از پانامرا 4 E-Hybrid شش سیلندر آغاز می‌شود درحالی‌که نمونهٔ حاضر در این رقابت توربو S E-Hybrid در نسخهٔ سدان است اما نسخهٔ استیشن آن‌هم با نام اسپرت توریزمو وجود دارد.

چه ویژگی‌هایی دارد؟

کنترل شاسی شبکه‌ای، تعلیق بادی تطبیقی، کنترل گشتاور بُرداری، کنترل آنتی‌رول و آئرودینامیک فعال که شامل اسپویلر جادویی عقب می‌شود.

پانامرا از بدو ورود به بازار به سنگ بنای سبد محصولات پورشه تبدیل شد. این خودرویی است که شکاف بین یک سدان لوکس و یک خودروی اسپرت را پُر می‌کند یعنی دقیقاً همان کاری که AMG قصد انجام آن‌را دارد. مثل مرسدس، پانامرا هم طراحی کوپه و سدان را با درب صندوق هاچ‌بکی ترکیب کرده است. کالیپرهای ترمز سبزرنگ این مدل نیز هیبریدی بودن آن‌را نشان می‌دهند. توربو S E-Hybrid که پرچم‌دار خانوادهٔ پانامرا محسوب می‌شود، پیشرانهٔ 4 لیتری V8 توئین توربوی پانامرا توربو را با موتور الکتریکی پانامرا 4 E-Hybrid ترکیب کرده است. این یعنی حالا 550 اسب بخار قدرت و 770 نیوتن متر گشتاور موتور بنزینی با کمک 135 اسب بخار قدرت و 400 نیوتن متر گشتاور موتور الکتریکی به 680 اسب بخار قدرت و 850 نیوتن متر گشتاور رسیده است. این نیروی عظیم، پانامرا را به هیولایی تبدیل کرده که با وجود داشتن بیش از 2.3 تن وزن، مانند خودرویی با نصف این وزن احساس می‌شود.


قرار دادن پانامرا توربو S هیبریدی در حالت‌های اسپرت و اسپرت پلاس موجب می‌شود انرژی اضافی احیا شده تا باطری‌ها را آماده نگه دارد. انتخاب هرکدام از این حالت‌های اسپرت موجب می‌شود قوای محرکهٔ V8 در آمادگی کامل قرار گیرد. موتور 4 لیتری V8 پورشه به‌اندازهٔ AMG جذاب نیست اما صدای خوش‌آهنگی دارد. این موتور به یک گیربکس هشت سرعتهٔ دوکلاچه PDK متصل شده که در حالت دستی بیشتری پاسخگویی را در بین سه خودرو دارد. پانامرا هم روی سیستم تعلیق بادی تطبیقی قرار گرفته اما بااین‌حال به نرمی آلپینا نیست و دست‌اندازهای کوچک در داخل احساس می‌شوند. البته بخشی از این موضوع به خاطر رینگ‌های بزرگ‌تر 21 اینچی پورشه است (رینگ‌های دو خودروی دیگر 20 اینچی است). بااین‌حال کابین پانامرا بزرگ‌ترین برتری آن نسبت به دو رقیب دیگر است و سریع‌تر از AMG می‌توان با سیستم اطلاعاتی-سرگرمی آن آشنا شد؛ اما از بین این سه خودرو، iDrive آلپینا را به‌عنوان بهترین انتخاب می‌کنیم.

بخش عقبی کابین پورشه هم فوق‌العاده است زیرا سیستم اطلاعاتی-سرگرمی عقب را به‌صورت سفارشی از طریق دو تبلت قابل جابجایی ارائه می‌کند که به سیستم اطلاعاتی-سرگرمی اصلی خودرو متصل است و به سرنشینان عقب امکان مرور اینترنت یا بررسی اعداد مهم خودرو مثل فشار باد تایرها و سرعت را می‌دهد. ویژگی مهم کابین پورشه این است که هرکسی در آن بنشیند احساس ویژه‌ای خواهد داشت زیرا فضای کلی آن شبیه یک جت خصوصی است. فضای صندوق بار پانامرا نیز با AMG قابل‌مقایسه است اما هیچ‌کدام از لحاظ حجم صندوق به پای آلپینا نمی‌رسند هرچند که درب هاچ‌بکی آن‌ها موجب سهولت در دسترسی به صندوق می‌شود. پانامرا به خاطر موقعیت پایین رانندگی و بازخورد دقیق فرمان، بیشتر از هر سه عضو این جمع مثل خودرویی اسپرت احساس می‌شود اما سدان پورشه نمی‌تواند وزن سنگین خود را پنهان کند و احساس ترمزهای آن نیز مثل اکثر خودروهای هیبریدی کمی متناقض است اما درمجموع پانامرا توربو S هیبریدی را می‌توان پکیجی بسیار قانع‌کننده دانست.

نتیجه‌گیری

نتیجه‌گیری

هر سهٔ این خودروها فوق‌العاده جذاب هستند و هرکدام نقاط قوت بیشتری نسبت به نقاط ضعف دارند. انتخاب بین GT63 و B5 عذاب‌آور است زیرا کاملاً در تضاد هم بوده و یکدیگر را کامل می‌کنند. ترکیب آلپینا بین راحتی و سرعت بسیار قانع‌کننده است و سیستم تعلیق آن که نرم‌تر از دو رقیب دیگر است، آن‌را به بهترین گزینه برای استفاده‌های روزانه تبدیل کرده است. مرسدس اما به لطف ترکیب از قدرت وحشی و بدون تأخیر V8 و کنترل بدنهٔ حیرت‌انگیز، حالت شهری کمتری دارد ولی رانندگی هیجان‌انگیزی را ارائه می‌کند. البته چند نکتهٔ منفی مثل رابط کاربری پیچیدهٔ سیستم اطلاعاتی-سرگرمی، گرافیک به‌هم‌ریختهٔ صفحه‌نمایش و پالایشی که برای خودرویی با قیمت شش‌رقمی چندان مناسب نیست، کمی از درخشش آن کمی می‌کند. از سوی دیگر اما پانامرا بهترین ویژگی‌های هردو رقیب را ارائه می‌کند. این خودرو می‌تواند هم به آرامش‌بخشی آلپینا باشد و هم مثل یک خودروی مسابقه‌ای همچون AMG عمل کند. پانامرا همچنین از جالب‌ترین ویژگی‌های طراحی این جمع سه‌تایی خصوصاً در داخل برخوردار است. این جذاب‌ترین خودرو برای نشستن در آن، رانندگی با آن و گذراندن وقت با آن است؛ بنابراین در این سه‌گانهٔ خودروهای ستاره‌ای، پورشه پانامرا بیشتر می‌درخشد.

مقام اول: پورشه پانامرا توربو S

نوآورانه، ماجراجویانه و باشکوه برای رانندگی و درعین‌حال به‌اندازهٔ کافی کاربردی

 

مقام دوم: مرسدس AMG GT63 S

پر از جذابیت، موتور شگفت‌انگیز و هندلینگ خارق‌العاده اما با چند نکتهٔ ناخوشایند

 

مقام سوم: آلپینا B5

ترکیبی از مهندسی نبوغ آمیز، سهولت در استفاده، سرعت زیاد و راحتی درجه‌ی

user-img

نویسنده :

میلاد حسینی

comments 0 1399/2/24
نظرات كاربران

ثبت ديدگاه : کاربر عزیز نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

user-img
مطالب مرتبط